دل نوشته های عاشق نگران
درباره وبلاگ


آبانـــــــــــــــی هستم ..... اگر دیدی یک آبانی در برابر خطای تو از غرورش گذشت مطمئن باش تو را بیشتر از آنچه در متخیله ات میگذرد دوست داره ﯾﻪ آباني ﻧﻪ ازت توضیح میخواد ، ﻧﻪ ﺩنبال دلیل میگرده ، نه دیگه کاریت داره ! ﻭﻗـﺘــﯽ ﺣـــﺮمته رابطه رو شکستی ، ﻓـﻘﻂ نگاهت میکنه ، ﺳـــﮑــﻮﺕ میکنه ﻭ ازت فاصله میگیره... همین

پيوندها
آموزش آشپزی
آموزش کیک وشیرینی
اس ام اس
فندک برقی سیگار لمسی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های عاشق نگران و آدرس scorpio.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 88
بازدید کل : 15113
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
لیندا فلیحی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 

دلتنگیهای آدمی را
باد ترانه
‌ای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده می
گیرد،
و هر دانه برفی
به اشکی
نریخته میماند.
سکوت، 
سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حرکات ناکرده،
اعتراف به عشق
های نهان
و شگفتی
های بر زبان نیامده.
در این سکوت،
حقیقت ما نهفته است.
حقیقت تو
و من.

نظرات (0)
 
برای من همین خوبه که با رویات میشینم
تو رو از دور می بوسم تو رو از دور می بینم
برای من همین خوبه بگیرم قد دنیاتو
ببینم هر کجا میرم از آنجا رد شدم با تو
همین که حاله من خوش نیست همین که قلبم آشوبه
تو خوش باشی برای من همین بد بودنم خوبه
به اینکه بغضم از چی بود به این که تو دلم چی نیست
تمامه عمر خندیدم تمامه عمر شوخی نیست
برای من همین خوبه بدونی بی تو نابودم
اگه جایی ازت گفتن بگم من عاشقش بودم
برای من همین خوبه که از هر کی تو رو دیده
شبی صد بار می پرسم ازم چیزی نپرسیده
همین که حاله من خوش نیست همین که قلبم آشوبه
تو خوش باشی برای من همین بد بودنم خوبه
به اینکه بغضم از چی بود به این که تو دلم چی نیست
تمامه عمر خندیدم تمامه عمر شوخی نیست...
نظرات (0)
 

گاهی وقتها نوشتن برایت سخت ترین کار دنیا می شود

با اینکه هنوزحرفهای زیادی برای نگفتن! داری

انگشتانت را یارای نوشتن نیست

تنها کاری که از دستت بر می آید سکوت است

و باز هم ناگفته هایت را سکوت می کنی

می خواهی سکوتت را فریاد بزنی

اما صدای سکوتت انقدر بلند هست که نیازی به فریاد نمی بینی

...

لحظاتی در زندگی هست که باید برخیزی

نگاهی به پشت سرت بندازی و چشمهایت را ببندی

برخیزی و آغاز کنی زندگی را...

باید متولد شوی...

لحظاتی در زندگی هست که باید چشمهایت را ببندی

بر چیزهایی که نگریستنش روز تولدت را به تاخیر می اندازد

باید عادتهایی را در وجودت به فراموشی بسپاری

باید، بایدهایی را و نبایدهایی را جایگزین کنی

خلق هایی را و خلق هایی را در وجودت حذف کنی

باید بمیری

قبل از آن که بمیری...

نظرات (0)
 

من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....

می خواهم با تو سخن بگویم....

می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...

می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...

شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...

و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...

کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...

اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...

حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...

پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...

نظرات (0)
 

نو بگوییم و نو بیندیشیم

عادت کهنه را به هم بزنیم

وزباران کمی بیاموزیم

که بباریم وحرف کم بزنیم

کم بباریم اگر ولی همه جا

عالمی را به چهره نم بزنیم

چتر را تا کنیم وخیس شویم

لحظه ای پشت پا به غم بزنیم

سخن از عشق خود به خود زیباست

سخن عاشقانه ای بهم بزنیم

قلم زندگی را به دست دل است

زندگی را بیا رقم بزنیم

قطره ها در انتظار تواند

زیر باران بیا قدم بزنیم

نظرات (0)
 

و مرگ مردن نیست:
و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست!
من مرده گان بیشماری را دیده ام
که راه می رفتند،
حرف می زدند،
سیگار می کشیدند
و خیس از باران،
انتظار و تنهایی را درک می کردند،
شعر می خواندند،
می گریستند،
قرض می دادند،
می خندیدند
و گریه می کردند...

"حسين پناهي "

نظرات (0)
 
سکــــوتــــــــ ...
رســا تــرین فــریــاد یک " زن " است ...
وقتی سکوتـــــ میکند ...
وقتی بحث نمیکند ...
وقتی برای به کرسی نشاندن عقایدش تلاش نمیکند ...
بــفــهــم ..!
که واقعــا آسیب دیده است ....

نظرات (0)
 
سخت است درک کردن
مني که غم هایش را
خودش میداند و دلش...
که همه تنها لبخند هایش را میبینند،
که حسرت میخورند
بخاطر شاد بودنش...
به خاطر خنده هایش...
... و هیچکس
جز خودم نمیداند چقدر تنهاست...
که چقدر میترسد
که چقد خسته است...
از زندگی...از تكرار ...

نظرات (0)
 
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی

شاکی بشی ولی شکایت نکنی

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری

خیلی هادلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی.

نظرات (0)
 

دلم دل نیست ، دریا نیست ، مرداب است
که موجی هم سراغش را نمی گیرد
نه میل زیستن دارد نه می میرد...

نظرات (0)
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد